عواملی که باعث ایجاد ارتباط سالم بین زوجین میگردد.

درباره ی روابط ناکارآمد و ناسالم مطالب زیادی نوشته شده است . اغلب مردم روابط خانوادگی خود را نا سالم تلقی نمی کنند . درمانگران نیز گاهی از این کار دوری می کنند و فقط برای توصیف زوج هایی که مشکلات شدیدی دارند از لغت ناسالم یا پاتولوژیک استفاده می کنند . بعضی عقیده دارند بهتر است درمانگران حتی در مواجهه با زوجهای مشکل دار ، به جای تمرکز بر ضعفها و محدودیتها به رفتارها و قابلیتها ی سالم رابطه تمرکز کنند تا تغییر مثبت ایجاد شود ( دیتیزر 1997 ) تمرکز کنند .

بیورز اسپری و کارلسون ( 1991 ) ویانگ ولانگ ( 1998) بعضی از الگوهای ارتباطی را به عنوان الگوهای ارتباطی سالم بیان کرده اند . آنها عقیده دارند که زوج های سالم از این الگوهای ارتباطی پیروی می کنند . این الگوها به شرح زیر هستند :


1-    عقیده به نسبی بودن واقعیت نه مطلق بودن آن

در برداشت دو نفر از واقعیت ممکن است تفاوتهایی وجود داشته باشد که گاهی این تفاوت ها زیاد و قابل توجه است . در رابطه ی زوجی نیز این امر مصداق دارد . به همین دلیل در برداشت هر شخص از واقعیت باید ديدگاه  شخص دیگر نیز در نظر گرفته شود . در روابط زوجها ، بیان این مطلب که "من درست می گویم و تو اشتباه می کنی " نمونه ای از عقیده به مطلق بودن واقعیت و حقیقت است . زوجهای سالم به تفاوت در نقطه نظرات و دیدگاههای یکدیگر احترام گذاشته و آماده ی شنیدن نقطه نظرات همسر خود ، هر چند که با نظرات خودشان اختلاف داشته باشد ، هستند ....در نتیجه ی این اعتقاد ، زوجهای سالم می پذیرند که دو نفر می توانند از یک موقعیت برداشتهای متفاوتی داشته باشند . زوجهای که این دیدگاه را دارند ، سعی ندارند همسر خود را به پذیرش دیدگاه خودشان وادار کنند بلکه ، به حرفهای همسر خود گوش داده و سعی می کنند که برداشت ها و نظرات او را درک کنند .

2-     اعتقاد به اینکه قصد و نیت همسرخوب است

گاهی اتفاق می افتد که رفتارهای زوجها مخالف خواست یکدیگر است . در این موارد ، همسرانی که به نیت و قصد همسر خود فکر نمی کنند ، احساس عصبانیت و ناراحتی در آنها ایجاد می شود . زوج های سالم ضمن اینکه به همسرشان احترام می گذارند ، هرگز حس نمی کنند که همسرشان دشمن آنهاست و ایمان دارند که همسرشان در پی آزار دادن آنها نیست . . خیلی وقتها اگر به نیت انجام عمل از طرف همسر توجه شود ، رفتارهای او آزار دهنده نخواهد بود .

3-     اعتقاد به اینکه مشکلات حل می شوند .

در زندگی زناشویی گاهی مشکلاتی ایجاد می شود . دیدگاه زوجها نسبت به مشکلات ، تاثیر زیادی در آینده ی آنها خواهد داشت . زوج ها یی که اعتقاد دارند مشکلات قابل حل هستند ، برای حل مشکل تلاش می کنند . این افراد تاثیر خود را در حل فرآیند مشکل قابل توجه می دانند . به همین دلیل هنگامی که حالتهای مانند خشم و عدم توافق ایجاد می شود ، انتظار ندارند که همسرشان به تنهایی آنها را حل کند . این زوجها عقیده دارند که رابطه ی خوب با همسر مشکلات را حل خواهد کرد . به همین دلیل برای ایجاد رابطه ی مناسب برای حل مشکل ، تلاش می کنند .

         

4-     عقیده به عواملی فراتر از خود

عشق نگاه کردن به چشمان یکدیگر نیست بلکه نگاه کردن به یک جهت است . اگر این اعتقاد وجود داشته باشد ، زوج ها خیلی درگیر خود محوری نمی شوند و به همین دلیل مشکلات برای آنها ساده خواهد شد . زوج های سالم جهان بینی وسیعی دارند که این جهان بینی می تواند جهت گیری مذهبی و یا خانوادگی باشد . جهان بینی وسیع تر به زوجها وسعت دید بخشیده و در این حالت مشکلات برای آنها کوچک به نظر می رسند .

5-    تمرین رفتارهای سالم

تمرین کردن رفتارهای سالم در زوجها می تواند باعث شود که این رفتارها نهادینه شده و بخشی از گنجینه ی رفتاری شخص شوند . زوج درمانگر ، جدای از دیدن مشکلات و تعارضات ، باید بتوانند رفتارهای سالم زوج را تشخیص دهد . این رفتارها آموختنی هستند و اگر قبلاً ایجاد شده باشند می توانند برای ایجاد تغییرات سازنده در زندگی زوج ، مورد استفاده قرار بگیرند ، اگر این رفتارهای سالم در رابطه ی زوجی وجود داشته باشند ، رضایت زن و مرد در سطح بالایی قرار دارد . این رفتارهای سالم عبارتند از :

مسئوولیت : زن و شوهر باید نقش خود را در رابطه مورد تایید قرارداده و از سرزنش یکدیگر خود داری کنند . نقشی که زن و شوهرها در بقای عشق و احترام دارند و همچنین نقش هر یک از آنها در ایجاد رفتارهای مثبت جدید ، اهمیتی اساسی دارد . اگر این زوج ها بپذیرند که رفتار خودشان عامل ایجاد احساس خوشبختی یا احساس ناراحتی است ، می توانند کنترل رفتار خود را به دست بگیرند . در این حالت زن و شوهر يکديگر را به خاطر کوتاهي سرزنش نمي کنند .

هدف گذاري : هريک از زن و مرد بايد اهداف خود را مشخص کرده و بمنظور دستيابي به اهداف واقع بينانه اي که رضايت ارتباطي را به دنبال دارد تلاش کند . قابل توجه اينکه اين اهداف بايد برفعاليت و تلاش خود آنها متمرکز باشد به گونه اي که فرد احساس کند بر آنها کنترل دارد .

تشويق : زوجهاي سالم تلاش مي کنند که يکديگر را تشويق کرده و از همديگر قدرداني و تحسين به عمل آورند . تمرکز بر قابليتهاي مثبت ، حمايت ، پذيرش و اعتماد ، همگي از عناصر تشويق هستند . تشويق همسر مي تواند شوق زندگي را در او ايجاد کرده و باعث افزايش دامنه ي رفتارهاي مثبت در او گردد . اين ويژگيها پايه هاي يک رابطه سالم هستند ( اسپري و کارلسون 1991 )

گفتگوي باز : هر زوجي بايد بتواند احساسات مثبت و منفي خود را بصورتي بي پرده و صادقانه بيان کند . بيان احساسات مثبت باعث ايجاد مهارتهاي حل مسئله در زوجها شده ومشارکت در ايجاد رابطه ي لذت بخش ، صميمانه و توام با درک يکديگر را تسهيل مي کند .

گوش دادن همدلانه : گوش دادن دقيق و همدلانه اثر بسيار مثبتي در زندگي زوجها دارد . گوش دادن همدلانه وسيله اي است براي اينکه زن و شوهر بتوانند احترام و مراقبت را به همسر خود  نشان دهند . به وسيله ي اين مهارت همچنين زوجها به همسر خود نشان مي دهند که احساسات و عقايد او را مي پذيرند و با تمام وجود به او گوش مي دهند .

ميل به تحليل و ارتباطات :

براي اينکه زن و شوهر همديگر را بهتر درک کنند ، بايد بين آنها گفتگوي مداوم وجود داشته باشد . گفتگو مي تواند مسائل با اهميت براي زوج ها را مشخص کرده و به آنها کمک کند که بيشتر به آنها بپردازند . تحليل مسائل موجود در ارتباط و تلاش براي درک بهتر آنها به پايداري زندگي زناشويي کمک مي کند .

نشان دادن پذيرش : هر عضو بايد بصورت کلامي و غير کلامي ارزشي را که براي عضو ديگر قائل است بيان کند مخصوصاً وقتي که عقايد زوج با هم متفاوت است .

حمايت از اهداف مثبت ازدواج : هر عضو بايد بتواند به همسرش نشان دهد که براي او و گفته هايش اهميت قائل است زوجها مي توانند اهميتي که براي همسرشان قائل هستند را به صورت کلامي يا غير کلامي ( زبان تن ) نشان دهند . نشان دادن پذيرش فرد مقابل ، مخصوصاً زماني که اختلاف نظر وجود دارد اهميت بسياري دارد .

حمايت از اهداف تعيين شده : زن وشوهر بايد از اهدافي که بطور مشترک براي رابطه ي خود تعيين کرده اند حمايت کنند . زوجهاي سالم مرزهاي مناسب و روشني را براي رابطه ي خود ايجاد مي کنند به گونه اي که به وقايع خارجي اجازه ي دخالت در اهداف خود را نمي دهند .

توافق به منظور پل ارتباطي : زوجها بايد به جاي اينکه يکديگر را سرزنش کنند ، بر بيان تفاوت ها تمرکز داشته باشند آنها نبايد احساسات را واپس بزنند بلکه بايد با بيان احساس و ديدگاه متفاوت خود ، براي يافتن راه حل با يکديگر به توافق برسند .

تعهد به مشارکت : هر زوج بايد با درک موقعيت و نقش خود در ازدواج ، براي دسترسي به اهداف رابطه ي زناشويي تلاش کند . علائق و اهداف زوج در صورتي برآورده مي شوند که زن و مرد هر دو خود را متعهد کنند که براي تحقق آنها تلاش کنند .

http://www.mums.ac.ir

سلامت و مهر مشاوره خانواده و روانشناسی بالینی salamatomehr

دیدگاه خود را بیان کنید



نظرسنجی