“ باورهای غیر منطقی ” و “ باورهای منطقی ” جایگزین الیس ( باورهای عقلانی و غیر عقلانی ) بک
1- من به عشق و تأیید افراد مهم نيازمندم (باور غيرمنطقي)
عشق و تأييد بسيار دلپذير است و در شرايط مناسب به دنبال آن خواهم بود اما آنها الزام و مطلق نيستند من بدون آنها نيز ميتوانم زندگي كنم (باور منطقي).
2- براي ارزشمند بودن باید به عنوان يك انسان، برای موفقيت در هر كاري انجام مي دهم بدون هيچ اشتباهي دستيابم (باور غيرمنطقي).
من همواره سعي ميكنم تا حد ممكن به موفقيت دست يابم. اما شايستگي در شكست ناپذیر بودن، غير واقعي است. بهتر است كه خود را جدا از عملكرد خویش به عنوان يك انسان بپذيرم (باور منطقي).
3- افراد بايد همواره كار صحيح را انجام دهند، زماني كه كاري آسيبزا انجام ميدهند بايد سرزنش و تنبيه شوند (باور غيرمنطقي).
ناخوشايند است كه گاهي افراد كارهاي نادرست انجام ميدهند اما توجه داشته باشیم که انسان كامل نيست و ناراحت كردن خود در حقيقت تغييري ايجاد نخواهد كرد(باور منطقي).
4- وقايع بايد طبق آنچه ميخواهم باشد و در غير اين صورت زندگي غيرقابل تحمل خواهد بود(باور غيرمنطقي).
هيچ قانوني وجود ندارد كه بگويد هر چيزی بايد آنگونه كه من ميخواهم اتفاق بيفتد. نااميد كننده است اما ميتوانم اين را درك كنم به خصوص براي جلوگيري از فاجعه(باور منطقي).
5- ناراحتي من به واسطه اتفاقات خارج از كنترل من به وجود آمدهاند پس در نتيجه كار زيادي نميتوانم برايش انجام دهم(باور غيرمنطقي).
عوامل خارجي بسياري در كنترل من نيستند. اما اينها افكار من هستند (نه عوامل خارجي) كه باعث احساسات من ميشوند و ميتوانم بياموزم كه افكارم را كنترل كنم (باور منطقي).
6- من بايد در مورد چيزهاي خطرناك و ناخوشايند نگران باشم وگرنه آنها ممكن است اتفاق بيفتند(باور غيرمنطقي).
نگراني در مورد وقايعي كه ميتوانند ناخوشايند باشند از رخداد آنها جلوگيري نخواهد كرد اين كار فقط من را در حال حاضر نگران و افسرده ميسازد (باور منطقي).
7- با اجتناب از مشكلات، ناملايمات و مسئوليت در زندگي شادتر خواهم بود (باور غيرمنطقي).
شاید اجتناب از مشكلات به صورت خلاصه آسان تر و كنار گذاشتن آنها برای مواجه از اتفاقات نامناسب براي مدت طولاني جلوگيري كند ولی همچنان به من فرصت بيشتري براي نگران شدن ميدهد (باور منطقي).
8- هركسي بايد به فردي قوي تر از خود تكيه كند (باور غيرمنطقي).
تكيه بر ديگري ممكن است باعث رفتارهاي وابسته گردد. وابستگی با کمک و مشورت گرفتن از دیگران دو راهبرد متفاوت هستند. بنابراین، عيبي ندارد كه به جستجوي كمك باشيم اما در صورتي كه آموخته باشيم به خود و قضاوت خود ايمان و باور داشته باشيم(باور منطقي).
9- اتفاقات گذشته باعث مشكلات من هستند و آنها همچنان در احساسات و رفتارهاي من دخيلند(باور غيرمنطقي).
گذشته نميتواند به طور مطلق زمان حال من را تسخیر کند. نظام باوری و باورهاي اخير من عكسالعملها را ايجاد ميكنند. ممكن است اين باورها را در گذشته آموخته باشم اما ميتوانم در حال حاضر آنها را تحليل و تفسير دهم (باور منطقي).
10- من بايد با ناراحتي ديگران ناراحت شوم (باور غيرمنطقي).
انسان ها از هم تأثیر می پذیرند اما من نميتوانم احساس بد و ناراحتي ديگران را با ناراحت شدن خود تغيير دهم(باور منطقي).
11- من نبايد احساس ناآسودگي و درد داشته باشم، نميتوانم اينها را درك كنم و بايد از آنها اجتناب كنم آن هم به هر قيمتي (باور غيرمنطقي).
چرا من نبايد احساس ناآسودگي و درد كنم؟ من اينها را دوست ندارم اما دركشان ميكنم. اگر همواره از ناملايمات اجتناب كنم زندگي من بسيار محدود خواهد بود(باور منطقي).
12- هر مشكلي بايد راهحل ايدهآلي داشته باشد و وقتي فردي نتواند آن راهحل را بيابد زندگي غيرقابل تحمل خواهد بود(باور غيرمنطقي).
مشكلات معمولاً راهحلهاي متفاوتي دارند. بهتر است كه منتظر راهحل ايدهآل نباشيم و با بهترين راهحل موجود در شرایط و زمان حال زندگي كنيم. من ميتوانم با كمتر ايدهآلی بودن هم منطقی زندگي كنم (باور منطقي).
” آلبرت الیس ” : (بنیانگذار درمان منطقی هیجانی رفتاری)
دیدگاه ها
سلام استاد مطالب مفید و علمی و کامل مطرح شده سپاس
سلام با تشکر از همراهی شما